پست های ارسال شده در مرداد سال 1388

با نامش  هرچی بهش گفتم اون چاقو تیزه، بده به من؛ با ناز و نوازش بهش گفتم: بچه ی خوب؛ اون ... ادامه مطلب

چشم دل باز کن که جان بینی** آنچه نادیدنی است آن بینی

با نامش و برای یکبار دیگر درونم نشسته است به قضاوت، شکایت می کند، شکایت می نویسد و ... اما، نمی گذارم. ... ادامه مطلب

با نامش روزهاست دلم شده مثل یک کودک خردسال که مدام بهانه گیری می کند. درست مثل یک بچه ی کوچک ... ادامه مطلب

--- - سفری که گذراندمش از هرچه خستگی فکر بود رهانیدم. شده بود دور دنیا در 80 روز! در 6روز 4شهر ... ادامه مطلب

همیشه موندن در چنین موقعیتی برام سختترین موقعیت بوده... اینکه به زمانی می رسم که نمی دونم باید کدوم راه ... ادامه مطلب

 "به نام جان آفرین" پروردگارنه برای خورشید وماه بلکه  برای دسته گلهایی که برایمان می فرستد چشم انتظارپاسخ است "رابیندرانات تاگور"شاعر خیلی زیبا منظورش رو ... ادامه مطلب

با نامش  این دو هفته ی جاری شلوغ ترین هفته هایی بود که گذراندم و در حال گذراندنش هستم. شاید بتوانم ... ادامه مطلب

با نامش قبلش "من(۴) را بخوانید.   " . . . "

با نامش قبلش "من" را بخوانید. "من" را که ادامه بدهی آخرش می رسد به "تو". آنوقت است که این "من" ارزش ... ادامه مطلب